Topics in Physics

دانشگاه چيست؟

دوشنبه 5 اسفند 1392
+0 به يه ن
مقاله دكتر آرش در روزنامه شرق با عنوان "دانشگاه چيست؟"  قسمت اول

مقاله دكتر آرش در روزنامه شرق با عنوان "دانشگاه چيست؟"  قسمت دوم



بؤلوم :
یازار : Yasaman Farzan

حكايت آزمايشگاه هاي آموزشي و پژوهشي فيزيك در ايران

شنبه 3 اسفند 1392
+0 به يه ن
پنجشنبه هفته پيش (يك اسفندماه 1392) نشستي در فرهنگستان علوم به همت آقاي دكتر اخوان از دانشكده فيزيك دانشگاه شريف با موضوع آزمايشگاه هاي آموزشي و پژوهشي فيزيك در ايران برگزار شد. گزارش رسمي و پروسيدينگز برنامه  منتشر خواهد شد. من اينجا برداشت ها و آموخته هاي خودم را از اين جلسه به سبك وبلاگي برمي شمارم.

1) آزمايشگاه بايد مسئول  دايمي داشته باشد. در گذشته آزمايشگاه هاي ايران مسئولي داشتند كه هرچند مدرك دانشگاهي بالايي نداشت اما مهارت و دانش تجربي درخور توجهي در اداره ي آزمايشگاه و حفظ و نگهداري و به كار گيري دستگاه ها داشت. متاسفانه  فرهنگ مدرك گرايي افراطي  و ضوابط و قوانيني كه مدرك تحصيلي را بالاتر از مهارت مي بيند باعث شده چنين نقشي و چنين مسئوليتي كمرنگ شود و يا به كل ناديده گرفته شود. اكنون متاسفانه بسياري از آزمايشگاه هاي كشور  مسئولي كه تمام وقت پيگير برپا نگاه داشته شدن آزمايشگاه باشند ندارند. مشخص نيست اگر دستگاه احتياج به تعمير داشت چه كسي بايد اقدام كند؟! كاربران از چه كسي لوازم مورد نياز را طلب كنند؟! 

تعريف نشدن اين نقش باعث مي شود بعد از اندكي آزمايشگاه كارآيي خود را از دست بدهد و تعطيل شود.

2) در كشور ما خريد بي حساب و كتاب دستگاه هاي آزمايشگاهي گرانقيمت به وفور اتفاق مي افتد اما برنامه ريزي لازم براي استفاده از آنها وجود ندارد. بسيار اتفاق مي افتد كه دستگاهي يك ميليون دلاري خريداري مي شود اما وقتي براي به كار گيري آن احتياج به خريداري دستگاهي هزار دلاري  حس مي شود مي گويند بودجه نداريم!!! دستگاه يك ميليون دلاري معطل دستگاه هزار دلاري مي ماند و بلااستفاده مي افتد!

3) نهاد ها و موسسات مختلف به طور موازي در ايران دستگاه هاي آزمايشي  گرانقيمت خريداري مي كنند و اغلب آنها بلااستفاده مي افتند. اين در حالي است كه در كشوري چون انگليس نهاد و موسسات مختلف برنامه ريزي مي كنند كه دستگاه هاي مكمل هم خريداري كنند.  در كشورهاي  پيشرفته چنان برنامه ريزي مي كنند كه دستگاه گران قيمت تمام مدت به كاربران گوناگون سرويس دهد. در ايران كاملا برعكس اتفاق مي افتد. دستگاه گران قيمت را مثل  مادر مادربزرگ هاي ما  نفتالين مي زنند و مي ذارند توي صندوقخانه كه يك وقت كهنه نشود!!

4) كاليبراسيون و نگهداري دستگاه بسيار مهم هست. در آزمايشگاه هاي آموزشي هم بايد به دانشجويان فرصت داد كه راستي آزمايي كند. با كاليبراسيون دستگاه ها ور برود. با وسايل آزمايشگاه آزمايش هاي نوآورانه ترتيب دهد. نه آن كه از دانشجو انتظار داشته باشيم در فرصتي محدود از روي گزارش كار آزمايشي را انجام دهد (و به زور عددسازي هم كه شده) نتيجه مورد نظر را به دست آورد. 

5)  متاسفانه دستگاه هاي خريداري شده مدت زيادي در گمرك مي مانند. براي رشد آزمايشگاه هاي كشور گمرك بايد حمايت و همكاري بيشتري بنمايد تا دستگاه ها سريع تر به آزمايشگاه ها برسند.

6) استمرار در كار آزمايشگاهي بسيار مهم هست. بسيار مهم هست كه دانش و مهارت ها از نسلي به نسل ديگر منتقل شوند و هر نسل برآن بيافزايد. اين رويه كه با بازنشسته شدن هر نسل  در آزمايشگاهش نيز بسته شود رويه اي مخرب هست. آزمايشگاه دكتر حسابي  و هميارانش در دانشگاه تهران توسط دكتر توسلي و هميارانش زنده نگاه داشته شده است و دكتر توسلي به هوشمندي روشي ترتيب داده كه نسل بعدي اين مشعل را فروزان نگاه دارند. اين رويه بايد براي ساير آزمايشگاه هاي كشور الگو شود. اين نقل قول به مضمون را از دكتر ثبوتي هم بخوانيد.

ببينيد ! در مورد آزمايشگاهي مثل سرن هم همين طوري است. يك شبه كه به وجود نيامده! هر آزمايشي وارث وسايل و تجارب آزمايش و آزمايشگران قبل خود بوده. مثلا ال-ايچ-سي از همان تونل آزمايش قبل خود يعني لپ بهره مي گيرد. هردو از شتابگرقديمي تر  اس-پي-اس --كه  ذرات دابليو و زد  در آن كشف شد ند --بهره گرفته اند و مي گيرند. اين آزمايش ها از زير بته بيرون نيامده اند! وارث تجارب چندين نسل آزمايش قبل خود هستند.

اين طرز فكر كه فوري به چيزي انگ كلنگي بودن بزني و بكوبي و تخريبش كني فكر جهان سومي مخربي است. بذاريد يك شعار بسازيم:" به روز كردن و مدرن ساختن ، آري! تخريب و كوبيدن و تيشه به  ريشه زدن ، خير!"


7) يك آقاي مهندسي هم جزو سخنرانان بود كه گفت يكي از وظايف دانشگاه ها تربيت "متخصص" هست. اين سخن به مذاق  خيلي ها از جمله من خوش نيامد! ما معتقد بوديم كه وظيفه دانشگاه تربيت متفكر هست نه متخصص. 

مطالب زيردر جلسه 5 شنبه مطرح نشد. اما من آنها را اضافه مي كنم:

1) وقتي در ساختماني آزمايشگاهي طراحي مي شود حساب و كتاب دارد. سيم كشي اش, تهويه اش, لوله كشي اش, فاضلابش، اندازه ي درب ورودي اش و.... براي نيازهاي  خاص آن آزمايشگاه طراحي شده. بدون توجه به اين همه ظرافت و تنها براي نشان دادن اين كه چه كسي اينجا رئيس هست آزمايشگاه را به جاي نامناسب انتقال دادن چه معنايي دارد؟! اين ذهنيت مديريتي كه مرا ياد اين حكايت معروف مي اندازد به درد اداره ي مراكز علمي نمي خورد. اداره ي مراكز علمي فرهنگ خود را مي طلبد.

2) اگر موسسه اي آزمايشگاه دارد نماينده آن آزمايشگاه حتما بايد در تصميم گيري ها ي مربوط به آزمايشگاه نقش داشته باشد. ما تئوريست ها از چالش هاي آزمايشگر چندان خبر دار نيستيم. نبايد هم به خود اجازه دهيم كه بدون مشورت با آنها در مورد آزمايشگاه هاي آنها تصميم بگيريم. اگر به هر علت در موضعي قرار گرفتيم كه بناست در مورد آزمايشگاه آنها بدون حضور آنها تصميم بگيريم خود  بايد "حيا" كنيم و بدون مشورت با آنها تصميمي كه آزمايشگاه آنها را تحت تاثير قرار مي دهد نگيريم. حتما بايد آن قدر شعور و معرفت داشته باشيم كه دست كم نظر آنها را بخواهيم.



بؤلوم :
یازار : Yasaman Farzan

سخنراني اسفندماه

سه شنبه 29 بهمن 1392
+0 به يه ن

Dear all,
In the following please find the details of colloquium in Esfand.
Everybody is welcome to attend.
With kind regards,
Y. Farzan
 
Speaker:  
Yasaman Farzan   
 
Time:   4:30 pm, Wednesday, 21st of Esfand
12th of March

Location:
Farmanie building, IPM, Tehran 

Title

The revealed and hidden secrets of neutrinos
Abstract:
 

Neutrinos are electrically neutral and extremely light  elementary particles that interact only via weak interactions. Neutrinos come in three flavors: electron neutrinos, muon neutrinos and tau neutrinos. Neutrino physics is considered as one of the major windows towards new physics.

 It is now an established fact that neutrinos have a nonzero mass and go through flavor conversion as they propagate.  As a result, nine new parameters are added to the standard model of elementary particles. Five of these parameters have been measured. In fact with the new generation of experiments, we are entering the era of precision measurement of these parameters. I will review the known and unknowns of neutrino parameters and the strategies to measure them with a particular emphasis on our own proposal for measuring one of  the unknowns; i.e., the  Dirac CP-violating phase.

عنوان
رازهاي پنهان و آشكار نوترينوها


بؤلوم :
یازار : Yasaman Farzan

جلسه افتتاحيه نشست در مورد چالش هاي آموزش فيزيك

دوشنبه 7 بهمن 1392
+0 به يه ن

متن زير را براي  روز پنجشنبه جلسه افتتاحيه تهيه كرده ام.  صلاح دانستم كه آن را اين جا بگذارم. برنامه ي همايش در اينجا قابل دسترس هست. شركت براي عموم آزاد هست. دقت كنيد اين برنامه براي همه شاخه هاي فيزيك هست نه فقط شاخه انرژي هاي بالا يا كيهانشناسي. از  دانشجويان فيزيك كليه مقاطع و نيز استادان گرامي  و همچنين دبيران فيزيك دبيرستان ها صميمانه دعوت مي شود كه تشريف بياورند. حضورشان  غناي برنامه بحث و گفت و گو خواهد افزود. مقدمشان را گرامي مي داريم. محل برگزاري اينجاست. نقشه ي محل.  لطفا اطلاع رساني كنيد. اطلاعات بيشتر در اين سايت موجود است. برنامه ثبت نام نمي خواهد و هزينه ي ثبت نام هم ندارد. پنجشنبه ساعت ۹:۳۰ شروع مي شود  تا ظهر ادامه مي يابد.

 

متن سخنراني افتتاحيه:

به نام خدا

خدمت همه شما شركت كنندگان محترم سلام عرض مي كنم و خوشآمد مي گويم. همان طوري كه مي دانيداين برنامه براي بررسي چالش هاي آموزش فيزيك برگزار مي شه. چون اين برنامه اولين تجربه دراينجا به اين شكل هست لازم دونستم يك مقدار  صحبت كنم تا هدف وچارچوب مورد نظر اين برنامه تبيين بشه. همان طوري كه ملاحظه مي فرماييد مخاطبين اين برنامه وهمچنين سخنرانان آن اغلب دانشجويان و يا استاداني هستند كه از نزديك با مسئله آموزش درگير هستند. در اين جلسه ما سياستگذار يا تصميم ساز علمي نداريم.از طرف ديگه همگي مي دونيم كه دست كم بخشي از چالش هاي آموزش فيزيك بر مي گرده به سياستگذاري كلان علمي كشور و در نتيجه راه حل بخشي عمده از مشكلات هم اصلاح سياستگذاري هاست. با اين حال من حتي اگر امكانش را داشتم –كه ندارم- كه سياستگذاران كلان علمي كشور را به اين جلسه دعوت كنم در اين مقطع و در اين مرحله اين كار را نمي كردم. چون معتقدم كه هنوز براي اين كار زود هست. به جد معتقدم كه اكنون جامعه فيزيك ايران آن قدر بزرگ شده و باليده كه سياستگذاري براي آن با ايده آل «گوش كردن مسئولان باوجدان به حرف مشفقانه پيران قوم» جور در نمي آيد! با ايده آل اگاليترين  «گوش كردن مسئولان دلسوز به حرف اكثريت دانشجويان و استادان» هم جور در نمي آيد! بيست سال پيش كه جامعه فيزيك ايران كوچك تر و  نياز هاي آن ابتدايي تر بود مي شد با دعوت از سياستگذاران علمي كشور در يك جمع كوچك متشكل از تني چند از استادان صاحبسبك و يا صاحب نظر نصيحتي كرد و راهكاري ارائه داد. اگر مسئول مربوطه دلسوز بود گوش مي كرد و عملي مي ساخت ولي نيازهاي پيچيده ي جامعه فيزيك امروز ايران با اين روش ساده سازي شده برآورده نمي شود! حتي اگر مسئولين دلسوز باشند و گوش شنوا هم داشته باشند مبناي تصميم گيري هايشان نبايد چنين باشد.در شرايط فعلي اگر بخواهيم مسئولي را دعوت كنيم  و از او بخواهيم تا طرح ما را در سياستگذاري علمي كشور وارد كند بايد كارگروهي داشته باشيم كه ساعت ها به بررسي موضوع پرداخته باشد و نتايج مدون خود را ارائه دهد.  چنين كاري از حوصله و توان يك برنامه ي نصف روزه  مثل اين برنامه خارج هست. در اين برنامه ما در باره ي سياستگذاري علمي بحث نخواهيم  كرد. بايد مراقب باشيم تا به دام انتقاد هاي بي ثمر در اين جلسه نيافتيم. مثال مي زنم: اغلب بر اين نظر هستيم كه در سال هاي اخير به طرز بي رويه اي دانشجوي تحصيلات تكميلي پذيرفته اند و بسياري از مشكلات فعلي آموزشي-و نيز پژوهشي- ريشه در اين حركت نسنجيده و حساب نشده دارد. به گمانم اغلب اتفاق نظر داريم كه اين رويه بايد اصلاح شود. اما اين كه پذيرش سنجيده  دانشجو به چه شكلي است و چه سياستگذاري اي مي طلبد سئوال ساده اي نيست كه ما در اين جلسه بخواهيم پاسخش را بيابيم. نياز به اطلاعات فراوان و تحليل هاي جدي دارد كه از توان اين برنامه خارج هست. حال كه مسئول سياستگذاري در اين جلسه نيست تكرار اين نظر كه بي رويه و بي تناسب دانشجو برداشته اند ما را به دور باطل شكوه و غرولند مي اندازد و مانع از آن مي شود كه از اين چند ساعت استفاده اي شايسته كنيم.  اگر هم مسئولي بود كه گوش شنوا داشت بازهم گفتن اين كه بي رويه دانشجو برداشته اند دردي را درمان نمي كرد چرا كه در جواب سئوال معقول «پس رويه ي درست چيست؟» بلافاصله در مي مانديم و نمي توانستيم رقمي و راهكاري ارائه دهيم كه بر آن اتفاق نظر داريم!

همان طوري كه گفتم جواب اين نوع سئوالات تشكيل كارگروه هاي تخصصي مي طلبد. ازجمله بحث هايي كه مي خواهم در انتهاي جلسه به آن بپردازيم آن هست كه چنين كارگروهي چه ويژگي هايي بايد داشته باشد؟ به اين موضوع فكر كنيم. فرض كنيد به شما گفته اند بناست  نهادي براي تشكيل چنين كارگروهي امكانات و شرايط لازم را فراهم آورد. شما چه ساختاري براي اين كارگروه پيشنهاد مي كنيد؟ به طور مسلم يك پژوهشگاه مثل آي-پي-ام نبايد متصدي اين امر شود چون كه هدفش چيز ديگري هست.چه نهادي را براي تصدي اين نوع حركت مناسب مي دانيد. اين يكي از سئوالاتي است كه من مايلم در انتهاي جلسه در باره ي آن همفكري كنيم.

سئوال  مهمتر و اصلي تر كه مي خواهم اينجا به آن بپردازيم آن هست كه با شرايط كنوني و با توجه به واقعيت هاي موجود استادان چه طور مي توانند بهتر آموزش دهند و دانشجويان چه طور مي توانند بهتر  بياموزند و از كتاب ها و كلاس ها و لوازم كمك آموزشي بهتر استفاده كنند.

مي دانيم كه درصد بزرگي از كساني كه رشته ي دانشگاهي فيزيك را انتخاب كرده اند  قصد فيزيكدان يا پژوهشگر فيزيك شدن را ندارند. اين يك واقعيت هست كه درصد بزرگي از آنها به اين علت فيزيك را انتخاب كرده اند كه در رشته هاي مهندسي شانس قبولي نداشته اند. هدفشان هم اين بوده كه مدركي بگيرند تا اگر كارمند باشند پايه ي حقوقشان بالاتر رود ويا در مراسم خواستگاري بگويند ليسانسه هستند نه ديپلمه! برعكس   خيلي از همكاران من اين واقعيت را «فاجعه» نمي دانم! اتفاقا به نظرم به جاي خود پديده ي مباركي است. به نظر من اين دسته از دانشجويان بايد آموزش مناسبي ببينند تا ديدگاه علمي پيدا كنند و مفهوم نگرش علمي را در جامعه ترويج نمايند. اگر آموزش لازم ببينند در بين خانواده و آشنايان و در بين همكارانشان مرجعي مي شوند كه قادر هست علم و خرافات و نيز علم و شبه علم را از هم تمييز دهد. مي داند آمار چيست و چگونه مي تواند از آن بهره جست! مي توان با گوش كردن به سخن مدعيان و با چند محاسبه سرانگشتي دريافت كه آيا آن چه كه مدعي مي گويد معقول هست يا دارد لاف گزاف مي زند. با توجه به پيچيدگي هاي دنياي امروز و دراين دوران كه وسايل ارتباطات جمعي و شبكه هاي ارتباطي مجازي بيرحمانه مغزها را با مخلوطي از اطلاعات درست و نادرست بمباران مي كنند وجود چنين افرادي در سطح جامعه براي گسترش دانش و پيشروي جامعه به سوي يك جامعه علمي پيشرفته لازم و مغتنم هست. آموزش اين دسته از دانشجويان ظرايف خود را مي طلبد. اين دسته چندان نيازي به محاسبه تراز هاي فوق ظريف اتم هيدروژن نخواهند داشت! اما لازم هست كه بتوانند با چند محاسبه سرانگشتي تشخيص دهند آيا اين ادعا كه " با انتقال 5 ميليون مترمكعب آب به درياچه اورميه مشكل خشك شدن حل مي شود" معقول و قابل باور هست؟ با انتقال 5 ميليارد متر مكعب چه طور؟  آموزشي كه به اين دسته از دانشجويان بايد داده شود از اين دست هست. صد البته دانشجوياني هم كه بناست به طور حرفه اي به پژوهش فيزيك بپردازند حتما بايد به اين محاسبات تسلط داشته باشند. وقتي كه فرمولي پيچيده به طور تحليلي به دست آوردند يا شبيه سازي اي پيچيده كردند بايد قادر باشند با محاسبات سرانگشتي تشخيص دهند نتيجه نهايي معقول هست يا نامعقول!

دسته ي ديگر از دانشجويان،  دانشجويان خلاق, بااستعداد و علاقه مندي هستند كه از سرشوق و ذوق رشته ي فيزيك را انتخاب كرده اند اما پس از چندي در مي يابند كه فيزيك گمشده ي آنها نبود.  مي روند سراغ رشته ها و كارهاي ذوقي و فكري اي كه نوع ديگري از خلاقيت را مي طلبد. مثل نويسندگي، موسيقي، بيولوژي، خلاقيت هاي مديريتي، برنامه نويسي و فعاليت هاي اجتماعي و... تجربه چه در ايران و چه در كشورهاي پيشرفته نشان داده كه اين افراد كه از سوي فيزيك به ساير رشته ها كوچ مي كنند نو آوري هاي شگفت انگيزي خلق مي كنند. گويي چند سال مطالعه فيزيك به آنها ديدي و افقي باز تر و وسيع تر داده. البته در اين ادعاي من مي توان تشكيك كرد و گفت هر correlationاي به معناي عليت نيست. شايد چون از اول خلاق بوده اند  در رشته هاي ديگر موفق شده اند و توقف در دانشكده فيزيك تنها وقتشان را تلف كرد! به هر حال اين موضوع مورد بحث امروز ما نيست. نكته آن هست كه برخي از اين دسته با حالت قهر جامعه فيزيك را ترك مي كنند و برخي با حالت دوستانه. خوب! اگر جامعه فيزيك در آموزش موفق تر عمل كند كساني كه با قهر خداحافظي مي كنند كمتر خواهند بود. آموزش اين دسته هم ظرافت هاي خود را دارد. اگر درصد عمده ي آنها با قهر و دل آزردگي و حس اتلاف وقت و جواني با فيزيك خداحافظي كنند نشانه ضعف برنامه آموزشي ماست نه بي مهري آنها! معنايش آن هست كه ما بد عمل كرده ايم! از اين بدعمل كردن هم ضربه خواهيم ديد چون داريم يك عده افراد خلاق را از خود مي رانيم!

در هر صورت، هدف برنامه ي حاضر پرداختن به چالش هاي آموزش فيزيك به دو دسته اول نيست. هرچند واقعيت وجود آنها را مي پذيريم و به هويت اين دو دسته از دانشجويان احترام قايليم و معتقديم حضورشان باعث غناي جامعه فيزيك مي شود و در جاي خود بايد به چالش ها و مسايل آنها پرداخت. اما اينجا پژوهشكده فيزيك پژوهشگاه دانش هاي بنيادي محل مناسبي براي پرداختن به اين موضوع نيست.  محل ديگري مي طلبد و موقعيت ديگري با افرادي با تجارب متفاوت. اينجا بحث ما برسر آموزش فيزيك به كساني هست كه آموزش و پژوهش فيزيك را در آينده به طور حرفه اي دنبال خواهند كرد. به عنوان كسي كه دريك موسسه پژوهشي-نه آموزشي- فعاليت مي كنم انتظار و اميد من آن هست كه همكاران جوان تر من به دروس پايه كه در مقاطع پايين تر آموزش داده مي شوند مسلط باشند. اين تسلط براي كارپژوهشي حرفه اي در سطح بالا لازم هست. در سخنراني دكتر شيخ جباري به اين مهم بيشتر پرداخته خواهد شد. متاسفانه در سال هلي اخير، برخي از استادان دانشگاه ها صريحا دانشجويان را از خوب درس خواندن برحذر مي دارند. صراحتا به آنها مي گويند براي پژوهشگر خوب شدن تسلط به دروس پايه ليسانس لازم نيست! اين حرف اشتباه هست. اشتباهي بسيار زيانبار. آقاي دكتر شيخ جباري در مورد علت نادرستي اين نظر مفصل صحبت خواهند كرد.

 

اهداف اصلي برنامه امروز دو نكته هستند: يكي آن كه دانشجويان و استاداني كه دغدغه كيفيت آموزش دارند در اين جمع از تنهايي بيرون آيند. متاسفانه در خيلي از موارد محيط چنان القا مي كند كه گويي وقت گذاشتن براي آموزش مفهومي  فيزيك كاري عبث هست. 20 سال پيش نگرش اين نبود! سياستگذاري هايي كه كميت پژوهش را معيار قرار داده و سعي در بالا بردن تعداد مقالات ولو به قيمت سير نزولي كيفيت نموده يك عارضه جانبي داشته و آن بي مهري به امر خطير آموزش بوده. همان طوري كه گفتيم ما د راين جلسه در پي تغيير سياستگذاري نيستيم اما همين جمع شدن اين عده با دغدغه كيفيت آموزش مي تونه  افراد را از تنهايي بيرون بياره و انرژي و انگيزه بده. اميدوارم كه اين اتفاق بيافته.

هدف اصلي دوم اينه كه با هم همفكري كنيم و ببينيم چه طور مي شه بهتر آموزش داد و بهتر آموخت. مي خواهيم به سئوالاتي از اين دست پاسخ دهيم يا دست كم در موردشان بحث كنيم:

چه زمان و چه طور متوجه مي شويم كه مفهوم جديد فيزيكي را آموختيم و آماده ايم كه به سراغ مطلب بعدي برويم. من ديده ام برخي خيلي سرسري مطالب را مي خوانند و سريع جلو مي روند. بعضي ها هم چنان در مورد فهميدن دچار وسواس مي شوند كه اصلا جلو نمي روند. هيچ كدام راه حل نيست يك تعادلي بايد باشد. سئوال ديگه اينه كه كي مي شه شروع كرد به كار پژوهشي؟ كي خوبه شاخه پژوهشي مان را انتخاب كنيم. برخي از دبيرستان زير شاخه پژوهشي شان را هم انتخاب كرده اند!! اين دسته اغلب پس از ورود به دانشگاه سرخورده مي شوند. در مقابل برخي هم مشكل انتخاب كردن دارند و تا آخر سردرگم مي مانند.

ويژگي هاي يك استاد خوب چي هست؟ گاهي شاهديم استادي  خيلي باسواد هست و خيلي هم براي كلاسش وقت و انرژي مي  گذارد اما از كلاس او استقبال نمي شود. بياييد در اين مورد بحث كنيم. استاد چه بايد بكند كه دانشجويان استقبال كنند. دانشجويان چه جور بايد استاد خوب را تشخيص دهند. معمولا استاداني كه در دوره ي دانشجويي خود شاگرد خوبي بودند سركلاس به حاشيه ها توجه نمي كردند و جمع كردن حواسشان به درس آن قدر ها دشوار نبود. بعد همين انتظار را از دانشجو دارند ولي  در خيلي از موارد برآورده نمي شود! دانشجوي عضصر موبايل و چت و فيس-بوك و وايبر و... و.... در جمع كردن حواسش سر كلاس با دشواري هاي زيادي رو به روست. استاد امروزي هنر دوچندان بايد به كار برد كه حواس دانشجو را جمع كند! تكنيك ها و شگردها چيستند؟! ساده ترين نكته آن است كه استاد بايد با صداي رسا و شمرده حرف بزند. نبايد بگويد:" من درسم را دارم مي دهم؛ اين وظيفه ي دانشجوست كه گوشش را تيز كند." ايرادي كه به خود من در تدريس مي گيرند آن هست كه تخته را زياد پاك نمي كنم و در تخته مرتب از بالا به پايين نمي نويسم!  در ابتداي كار تدريسم گمان مي كردم پاك كردن تخته وقت كلاس  تلف كردن هست! فكر مي كردم استادي وقت را به پاك كردن تخته مي گذراند كه درسش را آماده نكرده و قصد وقت كشي دارد!  بعد تذكر دادند كه تخته ي شلوغ حواس دانشجوها را پرت مي كند.  حالا موقع تدريس مرتب از بالا به پايين مي نويسم.  اما هنوز وقتي كسي سئوالي مي پرسد كه به نظرم جالب مي آيد هيجان زده مي شوم و گوشه ي خالي از تخته پيدا مي كنم تا جوابش را بدهم. به اين هم ايراد مي گيرند! بايد حواسم باشه كه اصلاح كنم.

اينها نكاتي هستند كه اميدوارم در انتهاي جلسه درباره اش بحث شود. دانشجوها شكايات خود را از اين دست بيان كنند تا من نوعي گوش كنم و ايراداتم را برطرف كنم. يادآوري مي كنم از شرايط استخدام تدريس خوب هست.

از ديگر نكاتي كه مي خواهم درباره اش بحث كنيم نقش كلاس هاي حل تمرين هست. به نظر من از ويژگي هاي يك استاد خوب انتخاب تي-اي باسواد و علاقه مند و اهميت قايل شدن به كلاس حل تمرين هست. استاد خوب دست تي-اي را باز مي گذارد و تمهيدي (مثلا از طريق نمره) مي انديشد كه آتوريته ي او براي دانشجويان مسجل باشد. اگر خواستيد در اين باب بحث مي كنيم.  همين طور در مورد آزمايشگاه هاي آموزشي و نقش آنها بايد بحث شود.

گاهي دانشجويان بااستعداد و علاقه مندي هستند  كه متاسفانه برخورد و نحوه نمره دادن برخي از اساتيد آنها را دلسرد مي كند. چه بايد كرد؟! نكته ي آخر كه مي خواهم بگويم آن است كه گاهي در شهرهاي كوچك دانشجويان بسيار علاقه مندي هستند كه دغدغه ي كيفيت آموزش دارند ولي تك افتاده اند. حتي كسي نيست كه به آنها بگويد چه كتاب هايي خوانده شود. من فرم هايي تهيه كرده ام كه در آن عنوان برخي از دروس اصلي آورده شده. خواهش مي كنم چند دقيقه وقت بگذاريد و كتاب ها و سايت هايي كه به درد دانشجويان ميخورد معرفي كنيد. در صورت امكان قيد بفرماييد كه چند فصل از آنها واجب هست كه خوانده شوند و كدام فصل ها مستحب! اگر هم نكته اي در نحوه خواندن در نظر داريد بنويسيد. مثلا كساني كه مكانيك كوانتمي تدريس كرده اند مي گويند اگر كتاب گاسيورويچ به اين نحوه وبا اين ديد و در كنار بهمان كتاب خوانده شود از جمله بهترين منابع هست و در غير اين صورت جزو بدترين آنها. اگر نكاتي از اين دست داريد كه به درد دانشجويي كه خودخواني مي خواهد بكند مي خورد لطفا بنويسيد. من شخصا هميشه سري فاينمن و تمرين هايش را معرفي كرده ام. همين طور لطفا كلاس هاي آن-لاين مفيد را معرفي كنيد. من اين ها را جمع بندي مي كنم و مي ذاريم روي سايت تا دانشجويان از همه جاي ايران از آن استفاده كنند. البته براي دانشجوياني كه امكان شركت در كلاس هاي زنده خوب دارند شديدا توصيه مي كنم فرصت حضور در كلاس ها را از دست ندهند.

در انتها اضافه مي كنم هزينه هاي اين جلسه از محل پژوهانه من و دكتر جباري تامين مي شه. اسپانسر خودمان هستيم. در دراز مدت اهميت آموزش براي كار پژوهشي مان آن قدر زياد ارزيابي كرديم كه گفتيم برنامه را هرچه زودتر ازمحل پژوهانه مان برگزار كنيم. اميدوارم كه برنامه به اهدافش برسد و پربار باشد.

كساني كه گواهي شركت مي خواهند در بين دو جلسه به من اطلاع دهند تا شنبه برايشان گواهي شركت صادر شود. اگر خواستيد مي توانيد تشريف بياوريد و گواهي را حضورا بگيريد. اگر هم خواستيد بعدا به دفتر پژوهشكده اي-ميل بزنيد تا نسخه اسكن شده را برايتان با اي-ميل بفرستند.

ممنون از توجهتان.

ياسمن فرزان

10 بهمن 1392

ساعت 9:45 دقيقه

سالن آمفي تئاتر فرمانيه، پژوهشگاه دانش هاي بنيادي



بؤلوم :
یازار : Yasaman Farzan

اسپن

جمعه 4 بهمن 1392
+0 به يه ن
من سال ۲۰۰۴ براي شركت در يك همايش به آسپن واقع در كلورادو رفته ام. جاي فوق العاده زيبايي است. طبيعت فوق العاده قشنگي دارد.  امروز اي-ميلي از همكاري در يو-سي-ال-اي دريافت كردم كه از من مي خواست اطلاعيه ي زير را منتشر كنم. مي توانيد براي اين بورس اقدام كنيد و از طريق آن در همايش هاي علمي در اسپن زيبا شركت نماييد. هم فال و هم تماشا. هم علم و هم طبيعت گردي!

The Simons Foundation has generously provided funds to support physicists coming from countries where science funding is not strong or from economically disadvantaged countries. All physicists who would like to participate at the Aspen Center for Physics apply before January 31 of the year preceding the summer they would like to attend. The admissions process is rigorous due to the large number of applications. This results in a 60% acceptance rate. Physicists do not apply  for the Simons grant. If the country in which they are working is one that will be supported that year, the physicists will receive letters of acceptance that include information about Simons funding. The Simons grant pays for an accepted individual's registration fee, shared housing while in Aspen (one's own room in a two- or three-bedroom apartment), and a portion of air travel, which will vary from year to year, but will not cover all of one's travel expenses. "

The houses in Aspen are gorgeous so the accommodation in a house is very good.  Each room has a separate bathroom, the kitchens are large and fully equipped, and the Aspen Center lends bicycles or people can take  the public free transportation the City of Aspen provides across town to go around (the city is small).

The application deadline is January 31st and it only takes a moment:

http://www.aspenphys.org/physicists/summer/program/applications.html

The Aspen Center not only accepts people for workshops but also by individual research groups of a few people, and even isolated researchers. But applying to a workshop is the most common way to apply. We would like your help to encourage people from Iran to apply (it is not sure that they will get in, but applying is the first step



بؤلوم :
یازار : Yasaman Farzan

نشستي در مورد چالش هاي آموزش فيزيك

پنجشنبه 26 دی 1392
+0 به يه ن
صبح روز پنجشنبه ۱۰ بهمن در محل پژوهشكده فيزيك نشستي در مورد چالش هاي آموزش فيزيك خواهيم داشت. از كليه علاقه مندان دعوت مي شود در اين نشست حضور به هم رسانند. براي اطلاعات بيشتر مراجعه كنيد به اين سايت.

سخنرانان اين برنامه برخي از  اساتيد صاحب سبك در تدريس فيزيك از دانشگاه هاي مختلف هستند:

Firooz Arash                            Tafresh Univ.

Davood Kamani                      Amir Kabir Univ.

Afshin Shafiee                         Sharif Univ (Chemistry department)

Saman Moghimi                    Sharif Univ

Mohammad-Mehdi Sheikh-Jabbari   IPM

Ali Imanpour                          Tarbiat Modarres Univ.

Aliakbar Abolhasani           IPM and Sharif Univ

 

 

 براي مشاهده ي عناوين سخنراني ها به اين لينك و براي مشاهده ي برنامه به اين لينك مراجعه كنيد. در انتهاي برنامه جلسه بحث و گفت و گو خواهيم داشت. در اين باره سرفرصت بيشتر خواهم نوشت. لطفا اطلاع رساني كنيد.



بؤلوم :
یازار : Yasaman Farzan

فصلنامه فيزيك روز

پنجشنبه 19 دی 1392
+0 به يه ن
فصلنامه فيزيك روز يك مجله علمي -ترويجي هست كه انجمن فيزيك ايران آن را منتشر مي كنه. خانم دكتر سيما قاسمي سردبير آن هستند و هيئت دبيران شامل همكاران زير هست:

كيوان آقابابايي ساماني، محمدرضا اجتهادي، عبيده جعفري، فرهنگ لران، حميدرضا مشفق،سعدالله نصيري قيداري

تا كنون سه شماره از فصلنامه بيرون آمده. من در دو شماره از آنها نوشته اي دارم. يكي در مورد ماده تاريك هست وديگري در مورد واپاشي دو بتاي بدون نوترينو.

براي اطلاع بيشتر درمورد مجله مي توانيد به سايت آن مراجعه كنيد. مقالات منتشر شده را مي توانيد  با مراجعه به بايگاني بيابيد و دانلود كنيد.

به اميد توفيق اين مجله در گسترش دانش!




بؤلوم :
یازار : Yasaman Farzan

داخلي يا خارجي؟

چهارشنبه 27 آذر 1392
+0 به يه ن
از من سئوال مي شه كه براي تحصيلات تكميلي در مقطع كارشناسي ارشد و دكتري در رشته فيزيك بهتر هست كه در ايران بمانند و يا خارج بروند. سئوال جواب مشخصي نداره و به خيلي فاكتورها بستگي داره. نظير اين كه در چه شاخه پژوهشي مي خواهيد پژوهش انجام بدهيد.



اين پيشنهاد من هست: در مقطع كارشناسي و همچنين كارشناسي ارشد كه هستيد شناخت خود را از شاخه هاي پژوهشي بالاتر ببريد. بدانيد هر كدام در چه موردي است و در كجاي دنيا در اين شاخه پژوهشي خاص كارجدي مي شه. اگر فقط امر پژوهش را در نظر بگيريم مهمتر از در ايران يا در خارج بودن- يا ميزان معروفيت و پرستيژ دانشگاه  اين هست كه اولا به شاخه پژوهشي مزبور علاقه داشته باشيد و دوم اين كه با فردي متبحر و فعال در اين زمينه تز خود را برداريد.

بعدش به همه جاي دنيا كه در شاخه ي يا شاخه هاي  پژوهشي مورد علاقه  شما فعال هستند اقدام كنيد. چه در داخل چه در خارج. ببينيد! در همين ايران اون هم در دانشگاه تفرش استادي مثل دكتر آرش هست كه من مطمئنم براي دانشجويي كه از خودش لياقت نشان بده از خيلي از دانشگاه هاي پر اسم و رسم دنيا در آن شاخه پژوهشي مي تواند استاد بهتري باشه.  شما در مرحله اقدام هيچ امكاني را فراموش نكنيد. بعد كه نتيجه ي  اقدامتان آمد  چرتكه بياوريد حساب و كتاب كنيد ببينيد در مجموع بيشتر به نفعتان هست كجا را انتخاب كنيد. چرتكه بياندازيد ببينيد كه هر دانشگاهي چه قدر از شما حمايت مالي مي كنه. به هر حال در مقطع بالاتر از ليسانس ديگه عيبه آدم از پدر و مادرش پول توجيبي بخواد. پس اين يك فاكتور مهم هست. ببينيد نزديكي و دوري به خانواده چه قدر در اين شرايطي كه شما در آن هستيد و خانواده تان در آن  هستند  براتون مهم هست.  ببينيد اسم و رسم دانشگاه چه قدر براتون مهم هست.

دانشگاه هاي معروف لزوما بهترين استادان راهنماها را ندارند. اما دانشگاه هاي معروف  همگي دو دسته دانشجو دارند. دسته ي اول دانشجويان درجه يك دانشگاه هستند كه براي آن دانشگاه اعتبار كسب مي كنند. دسته ي دوم دانشجوياني هستند كه خودشان كم سوادند اما از اسم دانشگاه براي خودشان اعتبار كسب مي كنند. دسته ي اول-- اگر شما كارتون درست باشد -- بي توجه به نام و نشان دانشگاه شما را تحويل خواهند گرفت و در همايش ها و .... شما را دعوت خواهند كرد. دسته ي دوم كه سوادشان نمي رسد تا كارهاي پژوهشي شما را ارزيابي كنند اگر از دانشگاهي با رتبه كمتر از دانشگاه آنها باشيد  رفتار تحقير آميزي با شما خواهند داشت. ببينيد چه قدر تحمل اين رفتار را خواهيد داشت. در استخدام در جاهاي خوب معمولا زور استاد راهنماي خوب به اسم و رسم دانشگاه مي چربد. اما در استخدام در جاهايي كه اعضايش از دسته ي دوم فارغ التحصيلان دانشگاه هاي اسم و رسم دار هستند اسم و رسم دانشگاه مورد توجه قرار مي گيرد. با خود روراست باشيد و ببينيد با توجه به روحيه تان كدام يك را مي پسنديد.

خلاصه اين فاكتورها را لحاظ كنيد و با شناختي كه از شرايط و روحيه و توانمندي خود داريد انتخاب كنيد.



بؤلوم :
یازار : Yasaman Farzan

كنفرانس دكتر اخوان

پنجشنبه 21 آذر 1392
+0 به يه ن
آخرين مهلت براي شركت در سخنراني پروفسور لگت، برنده جايزه نوبل 2003 فيزيك

همكار محترم
با احترام، توجه جنابعالي و ديگر همكاران و دانشجويان علاقمند به شركت در  
چهارمين  (NCAS4) كنفرانس ملي پيشرفت‌هاي ابررسانايي
كه با سخنراني:
- سر انتوني لكت، برنده جايزه نوبل 2003 فيزيك در ابررساناها و ابرشاره‌ها،
-  (YBCO)پال چو كاشف اولين ابررساناي بالاي دماي نيتروژن مايع ،
- وارن پيكت استاد ممتاز بين‌المللي در هفدهم و هجدهم بهمن‌ماه در  
دانشكده فيزيك دانشگاه صنعتي شريف برگزار مي‌شود جلب مي‌نمايم. اطلاعيه  
دانشگاه در مورد كنفرانس به‌پيوست است.
جهت شركت و يا ارائه مقاله در كنفرانس http://psi.ir/?ncas4/   مراجعه  بشود به:.
توجه: آخرين مهلت ارسال مقالات: پايان آذرماه، و آخرين مهلت ثبت نام براي  
شركت در كنفرانس: پانزدهم ديماه
                                                با احترام
                                                محمد اخوان
                                                رييس كنفرانس


بؤلوم :
یازار : Yasaman Farzan

معرفي كتاب

یکشنبه 10 آذر 1392
+0 به يه ن
نوشته ي زير به قلم آقاي فتاحي است. به آقاي فتاحي و همكارانش به مناسبت انتشار كتاب تبريك مي گويم و موفقيت هاي بيشتري را برايشان آرزومندم.

 
دوستان عزيز، خوشحال هستم كه به اطلاع برسانم كتاب منشاء كيهان چاپ شد. لطفاً اطلاع رساني بفرمائيد
 
چاپ فارسي كتاب، شامل مقدمه ي اختصاصي پروفسور ايلز براي نسخه ي چاپ شده در ايران و مترجم اثر است
 
 
نام كتاب: منشاء كيهان -چگونگي تشكيل سيارات، ستارگان، كهكشان ها و آغاز كيهان
نويسنده: پروفسور استيون ايلز-استاد نجوم در دانشگاه كارديف-انگلستان
مترجم: حسن فتاحي
ناشر: انتشارات مازيار-66462421
تعداد صفحات: 313
قيمت: 13000 تومان
محل فروش: كتابفروشي هاي سراسر كشور به ويژه "شهركتاب ها
 
دوستان ساكن تهران، ميتوانند كتاب را  علاوه بر ديگر كتابفروشي ها از آدرس زير نيز تهيه كنند
 
تهران، خيابان انقلاب، روبروي دانشگاه تهران، بين 12فروردين و ارديبهشت، نبش پاساژ فروزنده كتابفروشي بيدگل-پلاك 1274-تلفن:66963617
 
 
 
 
   بزرگترين سوالات در نجوم درباره ي نحوه ي شكل گيري سيارات، ستارگان،كهكشان ها و كيهان است. كتاب منشاء  كيهان توضيح مي دهد كه چگونه اخترشناسان طي يك دهه ي گذشته توانسته اند پاسخ هاي احتمالي اين سوالات بنيادي را بيابند.
   كتاب منشاء كيهان با شروع ماموريت هاي فضايي كه منجر به رازگشايي از سيستم سياره اي خودمان شد، سفري را در فضاي بيكران آغاز كرده و در زمان به عقب بر مي گردد. كشف ديگر سيستم هاي سياره اي و رابطه ي آنها با حيات فرازميني را توصيف مي كند. لحظات اوليه ي زندگي يك ستاره پوشيده است، آنچنان كه تولد و شكل گيري كهكشان ها و بزرگترين سوال، يعني، منشاء كيهان رازآلود است.در اين كتاب با پاسخ هاي اين سوالات مهم روبرو خواهيم شد.
   منشاء كيهان همچنين روايت گر داستان انسانيِ پشت اين اكتشافات بزرگ نجومي است. اخترشناساني كه در پي يافتن سياره ي X  بودند، يك سياره را هم از دست دادند. باستان شناسان كيهاني كه از تاريخچه ي كهكشان ها رمزگشايي كرده اند، حال قصد دارند با بهره گيري از تلسكوپ هاي غول پيكر از راز سر به مهر منشاء كيهان پرده بردارند
 
فصل اول: تخته سنگ ها
فصل دوم: روزي كه منظومه ي شمسي يكي از سياراتش را از دست داد
فصل سوم: سيارات فراخورشيدي
فصل چهارم:ارتباط
فصل پنجم: مرز آخر
فصل ششم: فيلم صامت
فصل هفتم: تاريخچه ي كهكشان ها
فصل هشتم: تماشاي مهبانگ در تلويزيون
فصل نهم: روح افلاطون
 
واژه نامه: انگليسي -فارسي
واژه نامه: فارسي- انگليسي
ثابت هاي فيزيكي و نجومي
درباره ي مترجم به قلم مينجيق: آقاي فتاحي از دانشجويان فيزيك در تهران هستند. اصالتا آذربايجاني هستند اما در تهران بزرگ شده اند. با ايشان  از طريق وبلاگم آشنا شدم. شناختم در همين برنامه هاي ترجمه كتاب و... از ايشان بيشتر شد. كتابي هم در مورد رياضيدان بزرگ امي نوتر ترجمه كرده اند كه من پيشگفتار آن را نگاشته ام. اين كتاب به زودي روانه ي بازار مي شود. 
پارسال كه در آذربايجان زلزله آمده بود آقاي حسن فتاحي كه خود فرزند يك دكتر داروساز است در جمع آوري كمك هاي مردمي از سطح داروخانه هاي تهران بسيار فعال بودند. حدود دو هفته تمام وقت به اين كار مشغول بودند. جا دارد اينجا از آقاي فتاحي و نيز  از همه داروسازاني كه در آن زمان براي كمك رساني به زلزله زدگان سنگ تمام گذاشتند قدرداني شود. همگي هم بي نام و نشان اين كار را كردند. بي هيچ توقع و چشمداشتي. چند مدت بعد يك فاجعه انساني در گوشه اي از كشور اتفاق افتاد. يكي هم از آلمان آمده بود  تيپ زده  با بچه هاي قرباني عكس گرفته بود و در فيس-بوك منتشر كرده بود كه من خرج درمان همه آنها را مي دهم. نمي دانم چه قدر كمك كرده بود اما دست آخر خرج درمان را همين دولت ايران داد. او اين وسط چه كاره بود كه آن همه در فيس-بوك قربان قد و بالايش رفتند من بالاخره نفهميدم!  همان زمان ياد كمك هاي مردمي به زلزله زدگان افتادم. آن همه نيكوكار آن چه داشتند در طبق اخلاص گذاشتند اما كسي عكس تبليغاتي شان را در فيس بوك منتشر نكرد. تنها عكسي كه منتشر شد عكس پزشكي بود كه در تصادفي در بازگشت از اهر كشته شد. پزشك فعال در موسسه خيريه قلب هاي سبز را عرض مي كنم.


بؤلوم :
یازار : Yasaman Farzan

[1][2][3][4][5]

بلاگا گؤره



بؤلوم لر

     

سون یازیلار

باغلانتی لار

     

یولداش لار

     

آرشیو

سایغاج